الان ساعت يك و چهار دقيقه - زهرا جان خواب هستند -از آخرين باري كه به وبلاگ مراجعه كردم مدتي مي گذره علت اون هم اين است كه زهرا جان كم كم داره بزرگ مي شه و دردسر هاي خاص خودش ولي سعي مي كنم زود به زود نوشته ها و عكساش رو به روز كنم
ديروز آجي من سليمه جان و خاله زهرا جان كه امسال هم به حول و قوه خداوند بزرگ و منان كارشناسي ارشد در واحد علوم و تحقيقات تهران پذيرفته شد به من گفت كه عروس گلشون راحيل جان و مامان وانياي عزيز به وبلاگ زهرا جان سر زدند و نظر هم نوشتند كه مي بايست با يك پيام تشكر مي كردم و به سرعت اين كار را انجام دادم
و اما بعد :
زهرا جان مطابق نظر دكترش جناب آقاي دكتر سيد سعيد مرعشي شوشتري تمام مناسبت هاش اعم از قد - وزن و ... خوب است و مورد تاييد ايشان
روز 25/6/91 بود كه براي سري دوم از بدو تولد واكسن داشت كه بردم بهداشت منطقه باهنر واكسن ها شو زدند و يك قطره تب هم گرفتم كه حدوداً سه روز تب كرد و روز چهارم خوب شد و الان هم وزن دختر گلم كه ده روزه تو سه ماهگي پا گذاشته 5 كيلو و دويست گرم و قد 52 سانتي متر مي باشد
اميدوارم كه هميشه مورد عنايت خاص خداوند به جهت سلامتي و موفقيت در آينده باشه
دوستت داريم زهرا جان
مامان ميترا و بابا احمد رضا
همه اينها واسه خاطر توئه قشنگ مهربونم
پس بمون تا بمونيم در كنار هم
بوس